محل تبلیغات شما
بسم الله
همین اول بگویم که پی نوشت این پست مهم است و متفاوت با متن؛ چون کوتاه بود دلم نیامد پست دیگری حرامش شود.

از شعرهای دست و پا شکسته ام که بگذریم، یادم هست جزو مطالب اولیه وبلاگم راجع به درگیری ها و دل مشغولی هایی بود که ظاهرش مثبت است اما ما را از خدا و وظایف غافل میکند.
هیچ وقت وبلاگ و صفحه اینستا و. برایم جایی برای انتشار مطالب مربوط به مسائل شخصیم نبود. اگر در این نوشته میگویم، برای برداشت و تحلیل نهایی ست. امیدوارم آن را نشات گرفته از ناراحتی یا یاس شخصیم نگذارید چون هیچوقت در تحلیلهای وبلاگم دخیلشان نکردم.
خب؛ بعد از اردیبهشت گذشته تقریبا راه آینده ام را مشخص کردم اما حیف که کمی دیر شد و مشروطی آخر و حکم اخراج از دانشگاه در آبان ماه، دوباره سبب شد که تصمیمات اردیبهشت ماه تا میزان زیادی تغییر کند. اعم از همه چیز.
اما چرا برخلاف همیشه مسئله شخصی را گفتم؟
مقصود، درمیان گذاشتن یک کشف بزرگ بود.
و آن این سوال معروف که "من کجای سپاه خدایم؟"
دقیقا و دقیقا کجایش؟
چیزی که اردیبهشت 98 برای اولین بار برای خود مشخص کردم.
اگر این را زودتر در ذهن نوجوانها جرقه بزنیم، دیگر دانشگاه جایی برای یادگرفتن های سطحی و کنجکاوی ها نمیشود. اگرچه هیچوقت دیر نیست و ان الله لایکلف نفسا الا وسعها
چیزی که بچهای جنبش کودکان استراتژیست بارها گفته اند که کار فرهنگی باید برود تا دبستان.

و اما پی نوشت:
عشق واقعی یعنی همین دقت در کردار
که به نام عشق و به کام نفس؛
آلوده نشوی و آلوده نسازی.
 که اسیر نشوی و اسیر ننمایی.
 تا موسم وصل همسنگ سرنوشتت فرا رسد

۹۸/۰۹/۱۳
جماران

من کجای سپاه حسینم؟

الکی خوشِ تشکیلاتی

من کجای سپاه حسینم؟!

اردیبهشت ,مطالب ,نشوی ,دقیقا ,اسیر ,ام ,پی نوشت ,مشخص کردم ,چیزی که ,من کجای ,نشوی و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویدادهای فناوری تهران وبلاگ شخصی راحله رضائی Wendi's receptions desptomucomp sutanapis إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم گرامیترین شما باتقواترین شماست تولیدی کیف Russell's game kelgefulpi idfurniture